سفارش تبلیغ
صبا ویژن
غیرتمند هرگز زنا نکند . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :8
بازدید دیروز :3
کل بازدید :5859
تعداد کل یاداشته ها : 4
103/9/2
3:35 ع

    نام داستان   حضرت علی (س)

یک شب حضرت علی (س) داشت به نیاز مندان غذا می داد یک مردی او را دید و فکر کرد او دزد است. دنبال او راه افتاد و دید که او ایستاد. ان هم ایستاد حضرت علی (س)گندم برنج وخرما را زمین گذاشت و در زد و خودش رفت پسر در را باز کرد و دید گندم و برنج و خرما هستند ان مرد از پسر پرسید این مرد کیست تو ان را می شناسی ایا این مرد هر شب برای شما غذا می اورد پسر جواب داد بله هر شب برای ما غذا می اورد اما نمی دانم که او کیست ان مرد حضرت علی (س) را تعقیب کرد دید دم در یکی خرما برنج و گندم گذاشت ان مرد رفت تا هم کمکش کند و هم نامش را به پرسد رفت و از او پرسید نام تو چیست حضرت علی (س) جواب دادن من علی (س) هستم. مرد که باورش نمی شد دست حضرت علی (س) را بوسید و به او کمک کرد. حضرت علی (س) وقتی کارش تمام شد از مرد تشکر کرد و ان ها با هم خداحافظی کردند هم و با هم دوست شدند


90/1/17::: 4:11 ع
نظر()